وقتي فيلمي نامزد چندين جايزه اسكار ميشود، انتظار ميرود كه با يك شاهكار سينمايي يا فيلم خوب و منحصربهفردي روبهرو باشيم. آيا امليا پرز واقعاً چنين اثري است يا فقط فيلم متوسطي بهشمار ميرود كه بيشازحد بزرگنمايي شده؟
بازيها اين سريال گاهي خيرهكننده و گاهي غيرقابلباور، كارگرداني در برخي لحظات الهامبخش و در برخي لحظهها نامنسجم، داستانِ همزمان جذاب و پر از اشكال. اين فيلم با ايدهاي جسورانه وارد رقابت شده اما آيا در اجرا نيز موفق بوده است؟ در نقد فيلم اميليا پرز همۀ جنبههاي اين اثر سينمايي را بررسي ميكنيم تا ببينيم آيا امليا پرز واقعاً سزاوار اين حجم از تحسين بوده يا نه؟
امليا پرز با ايدهاي جسورانه پا به ميدان گذاشته، اما آيا توانست اين ايده را بهدرستي در قالب داستان منسجم و تأثيرگذار پيادهسازي كند؟ پاسخ قطعاً منفي است. داستان امليا پرز دربارۀ شخصيتي است كه ميخواهد از گذشتهاش فرار كند و با هويتي جديد زندگي تازهاي را آغاز كند. اين نوع روايت كه به تغيير هويت و گريز از گذشته ميپردازد، معمولاً پتانسيل بالايي براي خلق درامي پرتنش دارد اما متأسفانه اين اتفاق نيفتاد.
در نقد فيلم بايد بگوييم كه مشكل اصلي فيلمنامه در نحوه پرداختن به اين ايده است. برخي سكانسها بهخوبي تنش و هيجان لازم را ايجاد ميكنند، اما در مقابل برخي ديگر غيرضروري يا حتي اضافه به نظر ميرسند. اين نداشتن تعادل باعث شده ريتم داستان در بخشهايي كند و در بخشهايي ديگر بيشازحد شتابزده باشد.
در بخش ابتدايي فيلم، زمان بسياري صرف معرفي شخصيتها و گذشته اميليا ميشود، اما اطلاعات ارائهشده تكراري و بدون عمق هستند. اين موضوع باعث ميشود مخاطب احساس كند داستان بهكندي پيش ميرود. در مقابل، پايان فيلم بهطور ناگهاني و بدون ايجاد زمينۀ مناسب رخ ميدهد. تصميم نهايي اميليا براي مواجهه با گذشتهاش در عرض چند دقيقه گرفته ميشود؛ بدون اينكه مخاطب فرصت كافي براي درك انگيزهها و احساسات او داشته باشد.
در امليا پرز برخي از شخصيتها با جزئيات خوبي پرداخته شدهاند و مخاطب با آنها همذاتپنداري ميكند، اما برخي ديگر بسيار سطحي و بدون توسعه رها شده و در حد تيپهاي شخصيتي كليشهاي متوقف شدهاند. اين مسئله باعث شده است تعاملات ميان شخصيتها در برخي مواقع غيرقابلباور باشند. اگر فيلمنامهنويس زمان بيشتري براي توسعۀ شخصيتها اختصاص ميداد احتمالاً فيلم تأثير احساسي بسيار بيشتري روي تماشاگران ميگذاشت.
شخصيت اصلي فيلم، امليا پرز، در مركز داستان قرار دارد و تحول او هستۀ اصلي روايت را تشكيل ميدهد. در ابتداي معرفي فيلم به نظر ميرسد او شخصيتي پيچيده و چندبعدي دارد، اما هرچه داستان پيش ميرود برخي از انگيزههاي او بهدرستي روشن نميشود. يكي از ايرادهاي اصلي در شخصيتپردازي امليا اين است كه برخي از تصميمهايش منطق مشخصي ندارند. او در موقعيتهايي قرار ميگيرد كه انتخابهايش ميتوانستند تأثيرگذار و احساسي باشند، اما بهدليل ضعف در نمايش درونيات شخصيت اين انتخابها براي بيننده باورپذير نيستند. در نتيجه روند تغيير و تحول او بهجاي آنكه بهصورت تدريجي و طبيعي شكل بگيرد، ناگهاني و مكانيكي به نظر ميرسد.
در طول فيلم اميليا بهعنوان شخصيتي معرفي ميشود كه بهدنبال جبران اشتباههاي گذشته است، اما انگيزههاي او براي شروع سازمان غيرانتفاعي براي كمك به قربانيان خشونت كارتلها بهخوبي توضيح داده نميشود. اين اقدام بيشتر شبيه تصميم ناگهاني است تا يك تحول منطقي و تدريجي در شخصيت او. اين موضوع باعث ميشود مخاطب به عمق شخصيت و تغييرات او باور نداشته باشد.
امليا پرز فيلمي است كه سعي كرده با رويكردي جاهطلبانه و برخي تصاوير خيرهكننده تجربهاي متفاوت براي مخاطب ايجاد كند؛ اما آيا اين تلاشها به نتيجهاي مطلوب ختم شده است يا فيلم در اجراي ايدههاي بلندپروازانه خود دچار ضعف شده است؟
يكي از نقاط قوت فيلم فضاسازي و سبك بصري آن است. كارگردان با استفاده از نورپردازيهاي خاص، زواياي دوربين متنوع و تركيب رنگهاي هنرمندانه تلاش كرده هر صحنه را از نظر بصري جذاب كند. برخي سكانسها واقعاً ديدني هستند و حس شاعرانهاي به فيلم بخشيدهاند؛ اما اين سبك بصري گاهي بيش از حد بر جلوههاي بصري متكي است و بهجاي تقويت روايت از آن فاصله ميگيرد.
در بعضي لحظات احساس ميشود تمركز كارگردان بيشتر روي خلق تصاوير زيبا بوده تا روايت منسجم داستان! اين موضوع در برخي صحنهها باعث شده است كه حسوحال فيلم از مسير اصلي خود خارج شود و مخاطب را از عمق درام جدا كند.
امليا پرز از نظر كارگرداني فيلمي جاهطلبانه است كه تلاش كرده سبك بصري و فضاسازي خاصي را ارائه دهد، اما اين تلاشها در برخي لحظات به ضرر فيلم تمام شده؛ چراكه بهجاي تمركز بر روايت و عمق احساسي به سمت زيباييشناسي صرف سوق پيدا كرده است. اگر كارگردان بين سبك هنري و روايت داستان تعادل بهتري برقرار ميكرد، فيلم تأثيرگذارتر و منسجمتر ميشد.
يكي از چالشهاي اصلي فيلم ريتم نامتوازن آن است. در برخي سكانسها فيلم بيشازحد طولاني و كشدار ميشود و در برخي ديگر داستان با سرعت بسياري پيش ميرود؛ بدون آنكه فرصت كافي براي پرداختن به شخصيتها و روابطشان داده شود.
نيمۀ اول فيلم زمان بسياري صرف توضيح طرح فرار اميليا و تغيير هويت او ميكند، اما اين بخشها بهشدت كشدار و فاقد هيجان هستند. در مقابل، پايان فيلم بسيار عجولانه رخ ميدهد. بازگشت جسي و فرزندانش به مكزيك بدون هيچ زمينهسازي منطقياي اتفاق ميافتد و مخاطب انگيزههاي آنها را باور نميكند. اين مشكلات باعث شدهاند برخي نقاط اوج فيلم تأثير لازم را روي مخاطب نگذارند.
در دنياي سينما اضافه كردن عناصر موزيكال به فيلم تجربهاي تازه و هيجانانگيز خلق ميكند، اما زماني كه واقعاً به روايت داستان كمك كند. دربارۀ فيلم امليا پرز موزيكال بودن نهتنها ضروري نبوده بلكه يكي از بدترين تصميمهاي خلاقانهاي محسوب ميشود كه براي اين فيلم گرفته شده است. اين سبك باعث شده فيلم از هويت اصلي خود فاصله بگيرد و در بسياري از لحظات بهجاي تأثيرگذاري بيشتر از جديت داستان بكاهد.
موزيكال بودن امليا پرز يكي از غيرضروريترين تصميمهايي بود كه براي اين فيلم گرفته شد. اين انتخاب نهتنها به فيلم كمك نكرد، بلكه در بسياري از لحظات تأثير احساسي آن را كاهش داد. اجراي ضعيف ترانهها، ناهماهنگي سبك موسيقي با داستان و قطع شدن لحظات مهم درام با آوازهاي ناگهاني عواملي هستند كه باعث شدند اين فيلم تأثيرگذاري لازم را نداشته باشد. اگر اين فيلم بهجاي موزيكال بودن بر داستانگويي قويتر تمركز ميكرد، احتمالاً فيلم موفقتري ميشد.
امليا پرز فيلمي است كه تلاش ميكند اثري ماندگار باشد، اما در نهايت در دام بلندپروازيهاي خود گرفتار ميشود. اين فيلم لحظات درخشاني دارد اما نتوانست تعادل درستي بين فيلمنامه، شخصيتپردازي و كارگرداني برقرار كند. اگرچه برخي ممكن است از سبك منحصربهفرد آن لذت ببرند، اما نميتوان انكار كرد فيلم در بخشهايي بهشدت نااميدكننده عمل ميكند.
اگر علاقهمند به خواندن نقد فيلم و سريال هستيد، ما به شما سايت اهل سينما را معرفي ميكنيم. در سايت اهل سينما جمعي از بهترين و متخصصترين نويسندگان جوان كه همگي تحصيلكردههاي سينما و تئاتر هستند دور هم جمع شدهاند تا يونيكترين و جذابترين نقدها را براي شما بنويسند. فرصت را از دست ندهيد؛ همين حالا وارد سايت اهل سينما به آدرسwww.fromcinema.com شويد و سري به مطالب بخشهاي مختلف سايت از جمله اسطوره در سينما، معرفي فيلم، نقد سريال، نقد آثار ايراني، نقد فيلم خارجي و مقالات سينمايي بزنيد.